منابع و متریال آموزشی
ندارد.
توضیحات
این دوره شامل ویدیوهایی است که مهارتهای بسیار مهمی درمورد زندگی درونی و اجتماعی را بار دیگر به ما یادآوری میکند. در این دوره میآموزیم که کمرویی خود را ریشهیابی کنیم و در صدد رفع آن برآییم؛ در بیان منظور خود روراست باشیم؛ بین موفقیتهایمان در مدرسه و زندگی تمایز قائل شویم و به دنبال راهی برای موفقیت در زندگی واقعی باشیم؛ خود را بیش از پیش دوست داشته باشیم؛ عصبانیت بهموقع را از عصبانیت دائمی یا انفعال تمایز دهیم؛ خود را نگران نظر دیگران نکنیم؛ زندگی را سادهتر بگیریم؛ اعتمادبهنفس خود را تقویت کنیم؛ به بلوغ احساسی دست پیدا کنیم و نزد دوستان و همراهان خود شنوندهی بهتری باشیم. بیایید با تماشای این چند قسمت، برای بهبود زندگی خود گام برداریم.
خشم بیش از حد یا ناتوانی در بروز خشم؛ مشکل کدام است؟
براساس شواهد موجود، امروزه یکی از مشکلات عمده در دنیا، خشم بیش از حد است. ما چیزهای زیادی درمورد افراد عصبانی و خصوصیات عجیبشان میشنویم: کج خلقی، فقدان منطق، عدم تمایل به سازش. اما اصرار به صحیحبودن عکس این قضیه، ممکن است عجیب بهنظر برسد و در عین حال واقعبینانهتر باشد. اینکه خشم جمعی در جامعه هر تأثیری هم که ایجاد کند، مشکل بسیار شایعتر و در عین حال پنهان، داشتن گرایش مخالف است؛ ناتوانیِ فراگیر افراد برای عصبانیشدن، ناتوانی در مطرحکردن درست و مؤثر یک اعتراض، عدم ابراز نارضایتی و خشم، بدرفتاریِ پنهانی و اوقات تلخی، و افسردگی خفیف که همه از بروزندادن غم و اندوهی که کاملاً موجه بودهاند ناشی میشوند.
به ازای هر فردی که خیلی بلند فریاد میزند، دستکم بیست نفر وجود دارند که بهطور ناعادلانه مجبور به سکوت شدهاند. ما خشمی را که به افراد بیگناه آسیب میرساند و بینتیجه است توصیه نمیکنیم. هدف ما نه رواج مجدد وحشیگری و رفتار خشن بلکه این است که افراد بتوانند در زمان مناسب حرفشان را به زبان بیاورند تا این حس درونی خود را اصلاح کنند که مدام به آنها یادآوری میکند که مشکلی وجود دارد.
چرا عصبانیت خود را بروز نمیدهیم؟
ما معمولاً بهخاطر انگیزههایی دلپذیر، در عصبانیشدن ناتوان هستیم. بخشی از این مسئله ناشی از باور به پیچیدگی شرایط و ذهن دیگران است که اشتیاق ما را برای هر چیزی که نشانی از غرور یا خودپسندی داشته باشد کاهش میدهد. ما به خود میگوییم که در روابط یا محل کار، دیگران باید دلایل خوبی برای رفتار خود داشته باشند، آنها اساساً باید مهربان و خوب باشند و اگر سؤالی را مطرح کنیم که احتمالاً بهکلی آن را درک نمیکنیم، نوعی توهین به تلاشهای آنهاست. ما معمولاً این نوع فروتنی را در کودکی کسب میکنیم. این یک برتری است که به کودک اجازه دهیم تا نارضایتیاش را نشان دهد؛ اما تمام والدین این اجازه را نمیدهند. برخی والدین بسیار مشتاق هستند که فرزند خوب و مطیعی داشته باشند. آنها از همان ابتدا به کودک میگویند که شیطنت اصلاً جالب نیست و در خانواده آنها کودک اجازه ندارد زرنگتر و برتر از بزرگترها باشد، پس نباید خشم، کجخلقی، اعتراض و عصبانیت را بروز دهد.
رابطهی بروز خشم و سلامت روان
این امر باعث پیروی کوتاهمدت و موقت میشود؛ اما بهطور متناقض، رفتار خوب معمولاً پیش مقدمهای برای احساسات بد و ناراحتیهای شدید روحی در بزرگسالی است. وقتی کودک بهقدری احساس محبوببودن کند که جرأت کند به والدینش بگوید او را راحت بگذارند و حتی گاهی یک شیء نرم را پرتاب کند، نشانهی سلامتی اوست. والدینی که کاملاً بالغ هستند، قوانین خاصی دارند؛ اما گاهی اوقات نیز به فرزندان خود اجازهی نقض آن قوانین را میدهند .در غیر این صورت، نوعی مرگ درونی اتفاق میافتد که ناشی از این است که کودک مجبور بوده در سن کم، بالغانه رفتار کند و بدون دفاع از خود، از دیدگاه خود صرفنظر کند.
در روابط، این موضوع ممکن است باعث شود که فرد مایل باشد سالها در رابطهای بماند که از او سوء استفاده میشود، البته نه سوءاستفادهی آشکار، بلکه یعنی مورد تحقیر و بیتوجهی قرار میگیرد. بهنظر میرسد بسیاری از این افراد نمیتوانند اعتراض کنند. در محیط کار، توجه مداوم این افراد به مؤدببودن، همدردی با دیگران و مهربانبودن، معمولاً باعث میشود دیگران از آنها سوءاستفاده کنند.گاهی اوقات باید هنر فراموششدهی آزاررساندنِ مؤدبانه به دیگران را به یاد آوریم. افرادی که هرگز داد و فریاد نکردهاند، ممکن است درعوض آن، در آخر جیغ بکشند.
آیا خشم مخرب است؟
البته این هم نکتهی اصلی صحبت ما نیست. هدف این است که یاد بگیریم بهشیوهای قاطع، اما همراه با متانت اعتراض کنیم، مثلا اینطور بگوییم: «ببخشید، اما شما دارید چیزی رو که از زندگی من باقی مونده خراب میکنید»، «خیلی متاسفم، اما شما دارید شانس من برای خوشبختی رو از بین میبرید»، «عذر میخوام، اما دیگه کافیه». ما این حرفها را قبلاً در ذهن خود نوشتهایم. احتمالاً مدت زیادی است که با همسر، والدین، همکار یا فرزند خود حرف نزدهایم و حرفزدن با کدام یک از این افراد، به نفع آرامش ضربان قلب و وضعیت عاطفی و جسمانی ما خواهد بود؟ افراد کمرو همیشه تصور میکنندکه خشم ممکن است همهی چیزهای خوب را از بین ببرد، احتمالاً چون به این دلیل که در کودکی به آنها گفته شده که اینطور باشند. آنها نادیده میگیرند که خشم همچنین میتواند مانند کودی باشد که در نهایت چیزی با تلخی خیلی کمتر و سرزندگی خیلی بیشتر میتواند از آن حاصل شود.